۱۳۹۶ مهر ۱۵, شنبه

درباره مسئله استقلال کردستان عراق




درباره مسئله استقلال کردستان عراق

برای دهه های متوالی خلق کرد در کشورهای عراق، ایران، ترکیه و سوریه زیر شدیترین فشارها و ستم ملی و استثمار طبقاتی امپریالیسم جهانی و بورژوازی بوروکراتیک و فئودالهای مزدور این چهار کشور که خود مستعمره و نیمه مستعمره کشورهای امپریالیستی غرب و شرق بوده اند، قرار داشته، رنجهای بسیار برده و محرومیت های فراوان کشیده است. تاریخ کارگران، دهقانان و زحمتکشان خلق کرد در این چهار کشور عبارت از تاریخ مبارزه این خلق برای رهایی از ستم ملی و طبقاتی. این مبارزه تا کنون در چارچوب انقلابات دموکراتیک قرار داشته است.
 حق تعیین سرنوشت ملتها همواره به مثابه یکی از مواد اساسی برنامه انقلاب دموکراتیک نوین بوده و هست. این حق نه تنها در دوران انقلاب دموکراتیک نوین، بلکه در دوران سوسیالیسم نیز از سوی کمونیستها برسمیت شناخته شده است. حق تعیین سرنوشت معنایی جز حق جدایی و تشکیل دولت ملی ازجانب خلقهای در بند ندارد. از این رو هر کمونیست( و در ایران کمونیستهای خلق فارس بویژه) و هر فرد واقعا  دموکرات و آزادیخواهی این حق را برای خلق کرد و تمامی خلقهای دربند در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه برسمیت شناخته و از تمایل و علاقه هر خلقی به جدایی و تشکیل دولت ملی مستقل خود دفاع نموده و از آن پشتیبانی مینمایند.
مبارزات خلق کرد عراق نیز جزیی از مباررزات ضد استعماری، ضد امپریالیستی ، ضد بورژوا- کمپرادورها و فئودال های وابسته به سوسیال امپریالیسم شوروی و نیز امپریالیسم آمریکا بوده و هست. تمایل و علاقه این خلق به جدایی از عراق، داشتن استقلال و  تشکیل دولت ملی خود برای کمونیستها مورد احترام و شایسته پشتیبانی است. ما نه تنها از علاقه و تمایل خلق- ملت کرد بلکه در عین حال، از تمایل و علاقه تمامی ملتهای دربند در ایران، برای تعیین سرنوشت خود و تشکیل دولت ملی خود پشتیبانی کرده و خواهیم کرد. ما از این نظر، کوچکترین ارزشی برای مسئله به نام «تمامیت ارضی» قائل نبوده و نیستیم و با هرگونه تمایل شووینیستی در هر ملتی(اینجا و در ایران بویژه ملت فارس) مبارزه کرده و خواهیم کرد.
  مسئله ای که در مورد استقلال کردستان پیش پای خلق کرد عراق و در درجه نخست طبقه کارگر این خلق قرار دارد تجزیه و تحلیل وضع کنونی منطقه و اوضاع کنونی جهانی است که  وضع بغرنج و پیچیده ای بوجود آورده است.
خواست بحق خلق کرد در اقلیم کردستان برای تشکیل دولت ملی، از یکسو بوسیله طبقاتی پیش گذاشته شده یا در واقع مورد سوء استفاده قرار گرفته که خود در تحمیل شدیدترین فشارها و ستمها نقش کمابیش اساسی داشته اند. یعنی بورژوا - فئودال های کمپرادور خاندان بارزانی و شرکا، که کمترین تردیدی در وابستگی آنها به کشورهای امپریالیستی غرب وجود نداشته است. این جریان به همراه اتحادیه میهنی طی سه دهه ی اخیر در حالیکه کردستان عراق عملا استقلال داشته و برخی از تقاضاهای ابتدایی عملا اجرا شده، نه تنها کوچکترین گامی در جهت خواستهای اساسی بحق طبقه کارگر، دهقانان و خرده بورژوازی کردستان عراق برنداشته اند، بلکه برعکس خود یکی از عوامل بازدارنده پیشرفت و تکوین مبارزه و انقلاب این طبقات بوده و هستند. در نتیجه، تمایل برحق این ملت برای استقلال سیاسی، مورد سوء استفاده بارزانی ها برای تثیبت موقعیت  متزلزل خود در اقلیم کردستان و نیز به همراه  طبقه بوژوا- فئودال کمپرادور کرد، برای برتری طلبی و یا معاملات پنهانی با طبقات بورژوا - کمپرادور و فئودالی- عشیره ای عرب و امتیاز ستاندن از آنها واقع شده است.
از این گذشته، با توجه به این که خود این جریان تا مغز استخوان وابسته به امپریالیستهای غربی بویژه آمریکا(و همچنین اسرائیل) بوده و هست، طرح چنین خواستهایی از جانب آنها، هم میتواند جزیی از نقشه های امپریالیسم آمریکا و غرب برای استحکام موقعیت خود در خاورمیانه و تبدیل کشوری که به نام کردستان بوجود میاید، به پایگاهی برای اجرای نقشه های شوم خود علیه خلقها و ملتهای منطقه و سرکوب و یا منحرف کردن مبارزات دموکراتیک و سوسیالیستی آنها به شمار آید، و هم برای استفاده از ملت کرد و بویژه طبقه کارگر و زحمتکشان چنین کشوری برای رویارویی با حکومتهای ارتجاعی منطقه بویژه  ایران و نیز کنترل حکومتهای ارتجاعی ترکیه، سوریه و عراق منظورگردد.
بنابراین، تا جایی که مسئله از جنبه طبقات و یا جریانهایی که خواست استقلال و تشکیل کشور مستقل را مطرح میکنند طرح میگردد، نه تنها هیچ امر مترقی درآن وجود ندارد، بلکه در اساس برای جلوگیری از هر امر مترقی و پیشرفته ای از جانب خلق کرد است.  خواست نهایی این طبقات و پشتیبانان امپریالیست آنها سرکوب جنبش دموکراتیک و انقلابی خلق کرد، نه تنها در عراق بلکه در ایران، ترکیه و سوریه نیز هست.
از سوی دیگر، خود خواست برحق استقلال خلق کرد و تشکیل کشور کردستان مورد غضب و واکنش دولتهای بورژوا- کمپرادور ترکیه ، ایران و عراق قرار گرفته و حکام مرتجع و واپس مانده ی این کشورها(در ایران کل حکومتگران، بویژه خامنه ای وشرکا و سران سپاه پاسداران مزدورش) میخواهند با نعره و ارعاب و تهدید از خواست خلق کرد برای استقلال و تشکیل دولت مستقل خویش جلوگیری کنند و در صورت شرایط مساعد به آن حمله کرده و این تمایل را در نطفه خفه کنند.
بنابراین سه ضلع مسئله عبارتند از طبقات زحمتکش خلق کرد که خواست بحق استقلال و تشکیل دولت دموکراتیک ملی و رفاه اقتصادی و پیشرفت فرهنگی و علمی خود را در نظر دارند، طبقات ارتجاعی کردستان که از این خواست برحق سوء استفاده کرده و در صدد پیشبرد منافع خود و امپریالیستها در منطقه هستند و ضلع  سوم یعنی  دولتهای ارتجاعی ایران، ترکیه و عراق که عربده های شووینیستی  خود را بر سر ملت کرد میکشند و آماده محدود کردن، بستن مرزها و تجاوز به حریم این ملت میگردند.
برای این سه کشور اخیر مسئله از دو جنبه حائز اهمیت است: از یکسو این کشورها ترس و واهمه دارند که استقلال کردستان عراق تمایل به خواست همانندی را درمیان خلق کرد ایران و ترکیه ایجاد کند، و از سوی دیگر در کشو و قوس تضاد با امپریالیستها قرار دارند و از این نگرانند که کشوری به نام کردستان پایگاهی برای امپریالیستها و یا اسرائیل گردد تا بتوانند یا این حکومتها را تحت فشار قرار دهند و یا بکلی ساقط گردانند.
گرچه تضادهایی ارتجاعی بین همه این نیروها وجود دارد، اما آنچه بین همه آنها مشترک است، از آن طبقات  و احزابی که در کردستان عراق خواست بحق خلق کرد را طرح میکنند تا از آن سوء استفاده کنند و تا پشتیبانان امپریالیست آنها گرفته، تا آن کشورهایی که با طرح این خواست و رفراندوم برگزار شده و بوجود آمدن کشور کردستان مخالفند، این است که جنبش خلق کرد و بویژه طبقه کارگر  و زحمتکشان این خلق را در چهار بخش کردستان ایران، ترکیه عراق و سوریه و به همراه آن مبارزات دیگر خلقها را خفه کنند.
البته این مسئله، ضلع چهارمی نیز دارد که طبقه کارگر وخلق کرد در کشورهای ترکیه، ایران و سوریه و نیز  دیگر خلقهای ساکن این سه کشور به همراه عراق میباشد. نگاه  طبقه کارگر و تمامی این خلقها اکنون به طبقه کارگر و زحمتکشان اقلیم کردستان دوخته شده است. آیا ایجاد کشور کردستان به نفع جنبش و انقلاب در این کشورهاست و یا برعکس مانع پیشروی و مبارزه انقلابی و جنبش دموکراتیک موجود در این کشورها میگردد؟ آیا طبقه کارگر و خلق زحمتکش کرد خود به مثابه پیشرو و رهبر مبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه در میاید و یا برعکس بوسیله ارتجاع داخلی و امپریالیسم مورد سوء استفاده قرار گرفته و بصورت مانعی در راه چنین جنبشها و مبارزاتی در خواهد آمد؟ این پرسش های اساسی است که اذهان نگران این خلقها را بخود مشغول کرده است.
در این گیرودار، از میان مواضع انحرافی که بوسیله نیروهای سیاسی گرفته میشود، دو موضع از همه انحرافی تر و خطرناک تر است: یکی موضع  آن نیروهای سیاسی که  همسو با ارتجاعی ترین نیروهای حاکم بر اقلیم کردستان و نیز امپریالیستها، بدون هر گونه قید و شرطی از استقلال کردستان عراق پشتیبانی مینمایند. در میان این نیروها بویژه نیروهای از هم پاشیده ی ترتسکیست منسوب به دارودسته های مزدورحکمتی به چشم میخورند. یعنی نیروهایی که تا دیروز یکی از دو بخش اصلی آماج حمله شان «ناسیونالیسم» در میان ملت کرد بوده است(دیگر آماجشان مذهب بوده است). اینها از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند که با مسعود بارزانی و امپریالیستها همراه گردند و به همراه آنها ملت کرد را وسیله سوء استفاده طبقات مرتجع کردستان وامپریالیستها برای سرکوب مبارزات خلق کرد و دیگر خلقهای منطقه سازند.
موضع دیگر از جانب نیروهایی گرفته میشود که بدون هر گونه شرط و شروطی با عنوان کردن سوء استفاده کنندگان از آن، یعنی دارو دسته ی بارزانی و امپریالیستها  به انکارخواست بحق خلق کرد مشغولند و همسو با حکومتهای مرتجع ایران، ترکیه و عراق قرار میگیرند. چنانچه اعلامیه های این گروه ها باصطلاح چپ خوانده شود، دیده میشود که جز مشتی عبارات به ظاهر چپ، کوچکترین فرقی با اعلامیه های حکومت اسلامی و سپاه پاسداران ندارند. در اعلامیه های اینان کوچکترین اشاره ای به مقاصد کریه نظام های مرتجع و قرون وسطایی ایران، ترکیه و عراق نمیشود و تنها و تنها زیر پوشش نقد حزب دموکرات بارزانی و اتحادیه میهنی طالبانی و غیره، خلق کرد و خواست بحق وی مورد انکار قرار میگیرد.
بطور کلی  در شرایط فعلی منطقه و جهان، طرح این خواست از جانب دارودسته مرتجع و وابسته به امپریالیسم حاکم بر اقلیم کردستان و تشکیل دولت کردستان، به هیچوجه با منافع تمامی طبقات خلقی، خواه در کردستان عراق و خواه در سه کشور ترکیه ، ایران و سوریه هماهنگ نبوده و کاملا در مقابل این خواستها قرار دارد. ما با طرح این خواست موافقیم و از دولت ملی خلق کرد و ایجاد کشوری به نام  کردستان دفاع و پشتیبانی میکنیم، مشروط بر آنکه این انتخاب بوسیله احزاب و سازمان هایی و نمایندگان واقعی طبقات خلقی ملت کرد که هیچگونه وابستگی ای به امپریالیستها نداشته باشند، طرح گردد.
 از سوی دیگر حال که چنین رفراندومی صورت گرفته و کار بدین شکل به پیش میرود، یا دارودسته بارزانی نتایج رفراندوم را مسکوت گذاشته و آنرا صرفا به ابزاری برای گرفتن امتیاز از بورژوا- بوروکراتها ، فئودالها و روحانیون مرتجع عراق و جکومتهای  ترکیه  و ایران میکنند  و یا کشوری به نام کردستان تشکیل میشود . در هر یک از این امکان ها، در صورتی که کشورهای منطقه، بخواهند به هر شکل استقلال کردستان را زیر پا بگذارند، ما در کنار خلق کرد و علیه هر گونه اقدامی از جانب  حکومت مرتجع ایران بر علیه آنها خواهیم بود. اما از سوی دیگر، وظیفه خلق کرد این است که خواه در شرایطی که امور بصورتی عادی جریان یابد و خواه در صورت بروز هر نوع اقدامی از جانب کشورهای ایران، ترکیه و عراق در مورد این خلق، و یا برعکس،  وسیله شدن کردستان در دست امپریالیستها برای توطئه و تجاوز به کشورهای دیگر منطقه، نخست حکومت بارزانی و طبقه ی حاکم بورژوا – فئودال را بر اندازد و خود سرنوشت خویش را بدست گیرد. در چنین صورتی نه تنها پیوندی عمیق بین خلق کرد در عراق، ایران، ترکیه و سوریه بوجود خواهد آمد، بلکه چنین پیوندی بین خلق کرد با تمامی خلق های دربند در ایران نیز شکل پیشرفته تر و تکامل یافته تری خواهد گرفت. 


مهر 96
جمعی از مائوئیستهای ایران














  

     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر