۱۳۹۷ فروردین ۲۵, شنبه

فریب کاران ضد کارگر و مسئله خلق عرب



فریب کاران ضد کارگر و مسئله خلق عرب

1
«مسئله این نیست که سفره مان را جدا کنیم و کار به کار جامعه و محیط زندگی مان نداشته باشیم و یا اینکه در قبال مشکلات و سوالات مطرح بی تفاوت باشیم. خیر، ابدا، مسئله اینست که از موضع جنبش طبقاتی و سیاسی خودمان به هر سوال و هر موضوع پاسخ دهیم و برسر اینکه کدام افق در جامعه به افق هژمونیک بدل می شود همواره بجنگیم.»
اینها سخنان فردی منسوب به دارودسته حکمتی ها به نام سیاوش دانشور است در مقاله ای خطاب به کارگران با نام «به کارگران خوزستان, ناسیونالیسم و قومیگری دشمنان کارگر و اهداف کارگری اند».
 اکنون ببینیم که این حکمتی چگونه «کار به کار محیط و جامعه» خواهد داشت.
 وی در همین مقاله عبارات زیر را مینویسد:
«کارگران باید بروشنی اعلام کنند که قاطعانه مخالف هر نوع ستم و تبعیضی بر شهروندان تحت هر نامی و بر هر اساسی هستند. کارگران باید اعلام کنند که این ستم ها ادامه ستم و تبعیض بزرگتری در جامعه است و آن مناسبات مبتنی بر استثمار کار مزدی و مالکیت خصوصی و پروسه انباشت سرمایه از طریق سازماندهی استثمار خشن کار ارزان و تلاش سیاسی موازی با آن برای به سکوت کشانیدن این جنبش است. کارگران باید به صراحت اعلام کنند که ستم قومی و جنسی و ملی باید رفع شود و حکومت انقلابی کارگران آنرا با یک فرمان و اقدامات انقلابی لغو می کند اما همزمان اعلام کند مبارزه برای رفع ستم امری مشروع و از اهداف اولیه هر نیروی آزادیخواه و در راس آن جنبش کارگری است.»(تمام تاکیدها از ماست)
 بسیارخوب!
 این پرده اول از همان «کار به کار محیط و جامعه »داشتن است«اما»!
و این «اما»ی کذایی مال ما نیست بلکه به این حکمتی تعلق دارد و دارای کارکرد ویژه ای است زیرا از آن همان «اما»هاست که لنین در مورد آنها میگوید «گوش بالاتر از پیشانی نمی روید!» پرده های بعدی:

2
« اگر بگوئی ما همه کارگر و انسان هستیم، این مسخره بازی قومی چیست که راه انداخته اید، ناگهان می گویند این فاشیست است، این راسیست است، این شوونیست فارس است، این ضد عرب است، این اعدام باید گردد! شما رفقا دهها مورد دارید».(همانجا، تاکید از ماست)
 میبینیم که مبارزه یک خلق که بسیاری از آنها کارگر و زحمتکش هستند و دهه ها زیر ستم حکومت وابسته به امپریالیسم شاه قرار داشته و پس از آن نیز بوسیله حکومت اسلامی به خون کشیده شده است، خلقی که برای چهار دهه بیشتر روشنفکران و پیشروان آن یا اسیر و بازداشت و زندان شده و یا کشته ومفقود گشته اند و اکنون نیز مبارزات آن بوسیله حکومت مستبد مذهبی به خاک وخون کشیده میشود و پیشروان آن بازداشت و روانه شکنجه گاهها و زندانها میشوند، «مسخره بازی قومی» خوانده میشود. از این بهتر نمیشود افکار تهوع آور و ارتجاعی خود را بیان کرد.
و اینها عباراتی در همان مقاله است که با آن این مبارزه «کار» خواهند  داشت:
«هویت قومی و عربی»،
«موج تحریکات قومی و عربی»
«کارگر و جنبش اش علیه نظم سرمایه داری است و جنبش قومی  ناسیونالیستی و مذهبی مربوطه برسر زبان و مذهب و سهم حاکمیت سرمایه داران قشقرق راه انداخته اند تا دعوای واقعی و درون طبقاتی شان را پنهان کنند!»(تاکید از ماست)
«کارگر نباید یک ذره و سر سوزنی در قبال تمایلات قومی و ناسیونالیستی سر فرود آورد. اینها نه واقعیت اقتصادی اند و نه واقعیت سیاسی. اینها ابزار اسارت سیاسی و انقیاد اقتصادی کارگر در چهارچوب جدید امروزند.»
«تقسیم آنها(مردم) به هویت های کاذب قومی و ملی و شناسنامه قومی صادر کردن برای مردم و دمیدن در تعصبات، بشدت غیر مسئولانه و ضد اجتماعی و خطرناک است.» (همه از همان مقاله، تاکیدها از ماست).
 اکنون ما به خود حق میدهیم که این افکار تهوع آور، متعفن و ضد مردمی و در نتیجه ضد طبقه کارگر را بر مبنای آنچه در این بخش آوردیم به جنبشهای دیگری که در متن دوم، ادعای پشتیبانی از آنها شده بود، تعمیم دهیم تا ببینیم چه از آن بیرون میآید.

3
«شما اینجا می بینید که کارگر دشمنان رنگارنگ زیادی دارد که در جاهای مختلف هستند اما یکجا به هم میرسند... یکی "سنی" است و یکی "شیعه"»( از متن همان مقاله)
و ما از جانب خود تعمیم میدهیم:
«اگر بگوئی ما همه کارگر و انسان هستیم، این مسخره بازی شیعه و سنی چیست که راه انداخته اید، ناگهان می گویند این فاشیست است، این ضد سنی است، این اعدام باید گردد! شما رفقا دهها مورد دارید».
 این« تحریکات هویت دینی و مذهبی» است.
«کارگر و جنبش اش علیه نظم سرمایه داری است و جنبش های مردم زیر ستم دینی و مذهبی مربوطه برسر دین و مذهب و سهم حاکمیت سرمایه داران قشقرق راه انداخته اند تا دعوای واقعی و درون طبقاتی شان را پنهان کنند!»
«کارگر نباید یک ذره و سر سوزنی در قبال تمایلات متفاوت دینی و مذهبی  سر فرود آورد. اینها نه واقعیت اقتصادی اند و نه واقعیت سیاسی. اینها ابزار اسارت سیاسی و انقیاد اقتصادی کارگر در چهارچوب جدید امروزند.»
نتیجه:
«تقسیم آنها(مردم) به هویت های کاذب دینی و مذهبی و شناسنامه دینی و مذهبی صادر کردن برای مردم و دمیدن در تعصبات، بشدت غیر مسئولانه و ضد اجتماعی و خطرناک است.»

4
«اگر بگوئی ما همه کارگر و انسان هستیم، این مسخره بازی زن و مرد چیست که راه انداخته اید، ناگهان می گویند این فاشیست است، این ضد زن است، این اعدام باید گردد! شما رفقا دهها مورد دارید.»
 این «دمیدن به هویت جنسی» است.
«کارگر و جنبش اش علیه نظم سرمایه داری است و جنبش های زنان زیر ستم جنسیتی مربوطه برسر مسئله زنان و سهم حاکمیت سرمایه داران قشقرق راه انداخته اند تا دعوای واقعی و درون طبقاتی شان را پنهان کنند!»
«کارگر نباید یک ذره و سر سوزنی در قبال تمایلاتی که علیه ستم بر زنان است سر فرود آورد. اینها نه واقعیت اقتصادی اند و نه واقعیت سیاسی. اینها ابزار اسارت سیاسی و انقیاد اقتصادی کارگر در چهارچوب جدید امروزند.»
نتیجه:
«تقسیم آنها(مردم) به هویت های کاذب جنسی و شناسنامه زن و مرد صادر کردن برای مردم و دمیدن در تعصبات، بشدت غیر مسئولانه و ضد اجتماعی و خطرناک است.»
مردم نباید زن و مرد باشند!؟
5
«در ماههای اخیر، اگر عقب تر نرویم، خوزستان صحنه اعتراضات کارگری و اعتراضات توده ای علیه حکومت اسلامی بوده است. تظاهراتهای دیماه و اعتراضات پرشکوه کارگران مجتمع ملی فولاد و اعتراضات و اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه از جمله بر فضای سیاسی منطقه و ایران تاثیر جدی داشته اند. کارگران در سراسر ایران از این اعتراضات یاد گرفتند و تصویری که از خوزستان به دنیا ارائه شد، تصویر واقعی تر و اجتماعی تر و طبقاتی تری بود.»(از متن همان مقاله)
و برای اینکه این تصویر «واقعی تر، اجتماعی تر و طبقاتی تر» حفظ شود باید این چنین نتیجه گیری کنیم:
«طبقه کارگر نیاز به وحدت دارد و برای اینکه وحدت داشته باشد باید عرب و کرد و ترک و بلوچ و ترکمن ملیت خود را کنار بگذارند، سنی و شیعه  و بهایی و ... همه، همین الان بی دین و لامذهب شوند و یا هر گونه ستمی را تحمل کنند و هیچ نگویند؛ زنان جنسیت خود را فراموش کنند و دست به جنبش علیه ستم جنسیتی نزنند!(انسان یاد تبلیغات حکومت اسلامی در دوران جنگ میافتد که به مردم میگفت « الان هیچی نگویید چون جنگ است!»)
گنداب تاریک فکری در ایران از این بدتر دیگر نمیتوانست چرندیات تولید کند!

6
 «کارگران از رفع ستم ملی و قومی در ایران دفاع می کنند اما پشت جنبش ارتجاعی و دست ساز فدرالیستی و ناسیونالیستی نمی روند. ناسیونالیسم قومی و ملی در نهایت پیروزی می خواهد سکان بازار داخلی را در فلان منطقه بدست خود گیرد و از حاصل استثمار کارگر "هم وطن" و "هم قوم" جیب گشادش را پُر کند. چرا کارگر باید پشت سرمایه دار "عرب" در مقابل سرمایه دار مثلا "فارس یا ترک یا کرد" برود. کارگر و جنبش اش علیه نظم سرمایه داری است و جنبش قومی و ناسیونالیستی و مذهبی مربوطه برسر زبان و مذهب و سهم حاکمیت سرمایه داران قشقرق راه انداخته اند تا دعوای واقعی و درون طبقاتی شان را پنهان کنند! کارگر نباید سرباز دون پایه جنبش قومی و ناسیونالیستی شود. کارگر پرچمدار آزادی جامعه از هر نوع ستم و تبعیض است، نیازی ندارد به جنبش های ارتجاعی نیرو دهد و یا موئتلف آنها شود.»(از متن همان مقاله)
به این ترتیب جریان خلق عرب (و لابد دیگر ملیتها  و مذاهب زیر ستم و نیز جنبش زنان) به رژیم و اطلاعاتش( و در کل به  جمهوری اسلامی و سرمایه داران) بسته میشود. تو گویی عربها ، کردها، ترک ها، بلوچ ها و ترکمن ها، بهایی ها و دراویش و زنان خواسته ای ندارند و رژیم آنها را تحریک میکند تا سر و ته مبارزات کارگری را جمع کند.

7
«کارگران نه فقط باید در قبال این نیروهای ارتجاعی اعم از رژیمی و اپوزیسیونی بلکه در مقابل چپ پوپولیست که تاریخا به مذهب و قومیت و ناسیونالیسم کُرنش کرده است حساس باشند. ناسیونالیسم چپ تفاوتش با ناسیونالیسم بستر اصلی اینست که همان اهداف را در لفافه ادبیات چپ و خلقی می پیچد و کارگر را به دنباله روی کور و غیر انتقادی از حرکات ارتجاعی و ضد رژیمی دعوت می کند.»(همانجا)
این جالب است که پس از چیزی نزدیک به سی و اندی سال عربده های جور واجور این حضرات ترتسکیست علیه چپ «ناسیونالیست» و «پوپولیست» هنوز باید کارگران را از این چپ بر حذر دارند!؟  
اما اگر همه و همه ی جنبشهای ملی، مذاهب زیر ستم و زنان «ارتجاعی» است چه جای اینکه «دنباله روی کور» نکنیم و بخواهیم این جنبشهای «ارتجاعی» را زیر رهبری خود در آوریم و یا  چه جای پشتیبانی همراه با انتقاد؟!
8
تردیدی نیست که در جنبش های ملی، دینی و مذهبی زیر ستم و یا جنبش زنان، هم جریانها و پیشروان انقلابی و مترقی وجود دارند و هم عناصر و جریانهای ارتجاعی، سلطنت طلب و غیره. اما اینکه کل این جنبشها که طبقات و لایه های اصلی آن کارگران و زحمتکشان و توده زیر ستم هستند، زیر نام دفاع از طبقه کارگر، ارتجاعی خوانده شوند کاری است که یا از دوستان نادان طبقه کارگر برمیاید و یا از فریبکاران  ضد کارگر. ما میتوانیم از بیرون با برخی خصوصیات عقب مانده و یا جریانهای ارتجاعی این جنبشها به مبارزه برخیزیم، اما مسئولیت بزرگتر برای پیشگیری از انحرافات و یا مسلط شدن جریان های ارتجاعی و یا عقب گرا متوجه پیشروان کمونیست و مبارزان دموکرات و مترقی درون خود این جنبشهاست. به عبارت دیگر بیش از آنکه مبارزه از بیرون پیش برده شود باید از درون خود این جنبشها انجام و پیش برده شود.

9
طبقه کارگر برای اینکه بتواند در مبارزه خلق رهبر شود و در راه جمهوری دموکراتیک خلق، دموکراتیسم و کمونیسم گام بردارد نه تنها نباید هیچکدام از این مسائل را نادیده گیرد، بلکه برعکس به هر کدام این جنبشها در راه احقاق حقوق خود یاری رساند؛ تنها در این صورت است که میتواند وحدت کارگران با ملیتهای مختلف، وحدت کارگران با مذاهب مختلف، وحدت کارگران زن و مرد را حفظ کند و از این همه طوفانی برای تخریب حکومت مستبدین و امپریالیستها بر پا سازد و به سوی بر قراری یک جامعه دموکراتیک و سوسیالیستی به پیش رود.
   
 هرمز دامان
 نیمه دوم فروردین 97


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر